تولدی دوباره

امروز 3 دی ماه ساعت 12.55 بالاخره زندگیم زنگ زد بهم صبح ساعت 5.30 با یه اس ام اس قشنگش ک سلام عزیزم ما الان رسیدیم هروقت بتونم بهت ز میزنم دوست دارم . خدارو شکر کردم که همسرم سالم رسیده و حالش خوبه علی نمیدونی چقد واس سلامتیت ذکر گفتم ساعت 7.30 صبح ز د تا بردارم قط شد از اون موقع تا الان فقط گریه کردم که چیشد ک قط کرده خدا شکرت صداشو شنیدم حالم خیلی خوبه خیلی مواظب زندگیم باش

تولدی دوباره...

سه شنبه خیلی خوبی داشتم کنار خانومم، عشق زندگییم ،واقعا واسم خوب بود. عشقم این یادگاریو مینویسم ک بدونی من فقط خوب بودنتو میخووام  این ک همیشه خوب باشی ما یه روحیم تو 2تا بدن ،همدیگرو دوس داریم  فاصلشم مهم نیس همین ک خوبیم سالمیم داریم این دورانو پشت سر میزاریم واس رسیدن ب هم خیلی خوشحالم. نزار این تولدی دوباره...

امشب  3 فروردین  همسرم فردا شب راهی میشه سمت پادگان تموم تلاشمو واس خوب بودنم میکنم نمیدونم چرا اسم پادگان بغض آوره واسم  این 10 روز خیلی حال خوبی داشتم عید من همین 10 روز بود فردام واسم 13 به دره که غروب 13 برای همه دلگیره .  عشقه زندگیم دوست دارم تا ابد تا جون دارم.  مراقب خودت باش. خدا به همرات ع تولدی دوباره...